نقدی بر نظریات احمد کسروی

ساخت وبلاگ

برای بررسی دقیق موضوع آذری، ابتدا به سراغ کاشف “زبان آذری” یعنی احمد کسروی تبریزی” رفته و ضمن آشنایی با گوشه ای از افکار و اندیشه های او ، پاسخ متقن برخی از اندیشمندان ادبیات ترک را در نقد نظریات غیرعلمی ایشان  لینک زیر را در سایت دورنا نیوز ببینید :

”کسروی بعد از بازگشتش به تهران اولین کتابش را به نام آذری (زبان باستان آذربایجان) نوشت و نشان داد که آذری که در بیشتر کتاب های تاریخ قرون وسطی (medieval )، مخصوصاً کتب تاریخ اولیه اسلامی آورده شده ، نام زبان باستانی آذربایجان است که با زبان ایرانی مربوط است و از نسل زبان مادی است که ربطی به زبان ترکی ندارد. کتاب مورد پذیرش جهانی پژوهشگران قرار گرفت.نشر این اثر نیز تأییدی بود بر رابطهٔ ناگسیختنی ایرانیان ترک‌زبان با ایران. بررسی رابطهٔ زبان‌شناسی ایرانیان باستان، به همان اندازه که نمایش شادی همهٔ ایرانیان از هویت یکسانشان ارزش داشت، برای ادعای وحدت زبانی آنان در آینده مهم بود.”

پاسخ منتقدان:

اما رضا طالبی(در کتاب “با نگرشی بر ۸ قرن تاریخ پرتنش اسلام و ارامنه و نسل کشی مسلمانان”) در نقد نظریات احمد کسروی و یاوه سرایی های او می گوید: اما برخی نا مطلعین مانند احمد کسروی تبریزی و حمدالله مستوفی با استناد به چند لهجه تاتی و هرزنی و حتی کردی در روستاهای آذربایجان این مردمان را آذری قدیم و مرتبط با پهلوی می دانند در حالیکه اگر به عقیده احمد کسروی تبریزی نویسنده “رساله آذری یا زبان باستان” و امثال او مانند مینورسکی و مستوفی این زبان بر اثر هجوم مغول از بین رفته چرا زبان فارسی از میان نرفته است؟!

با اینکه ترکان سلجوقی و مغولان اکثریت بر مرکزیت مناطق فارسی بودند چرا زبان آنان از میان نرفته است و حتی مغولی نشده است حال از نظر بی ربط مینورسکی که می گوید”اکثر سربازان مغولان ترک بوده اند “بگذریم که مستند تاریخی ندارد.

چرا با وجود اینکه اقوام ترک زبان و حتی مغولان بر افغانستان و هندوستان مدت های مدیدی حکومت کردند زبان آنها از بین نرفت؟ طبار و زبان ترکان قشقایی و خراسانی را چطور می شود توجیه نمود؟!

جالب است بدانید که افرادی مانند مستوفی و احمد کسروی حتی برای خود نمونه هایی می آورند که فقط به چند مورد آنها اشاره می کنیم:

بیتی از همام تبریزی:

اوی یاران مه ول بی مه

وهار و ول و دیم یار خوش

معنی: “بهار و گل و روی یار، خوش هستند. اما بدون دوست هیچ گل و بهاری نیست”

کشف جدید دیگر به نام “سفینه تبریزی” شامل جملات خاص زبان تبریزی:!

“انانک قده فرجشون فعالم آندره اووارادا چاشمش نه پیف قدم کینستا نه پیف حدوث”

معنی: “چندانک فرج را در عالم اورده اند چشم او نه بر قدم افتاده است نه بر حدوث”

یک جمله از زبان تبریزی موجود است که به وسیله “بزاز اردبیلی” در “صفوت الصفا” ترجمه شده است:

“بزیان تبریزی علیشاه چو در آمد گستاخ وار شیخ را در کنار گرفت و گفت حاضر باش یعنی سخن بصرف بگو حریفت رسیده است.در این گفتن دست بر کتف گو حریفر ژاته مبارک شیخ زد شیخ را غیرت سر بر کرد.”

طالبی در ادامه می نویسد: واقعا من نمیدانم این چه زبانی است ؟به نظر بنده این زبان بیشتر شبیه زبان کردی است که از آن حتی یک کتیبه و کتاب باقی نمانده است.این زبانی را که مستوفی با آب و تاب تعریف می کند بیشتر شبیه تاتی و کردی است و جز چند بیت از همام و قطران و نفیسه موردی ندارد و البته واقعا مهمل است که اگر یک شاعر به یک زبان دیگری چند بیتی را بگوید او را آنزبانی بنامیم! همانطور که فضولی را عرب زبان بنامیم.

تاکنون هیچ کتیبه و ارتباطی بین این زبان ساختگی و اقوام موجود در آذربایجان ندیدیم.جالب است اگر ما بر فرض نظریه ترک شدن مردم آذربایجان را بپذیریم،باید کسروی زبان شدن اورارتوها،مادها،لولو یی ها را هم بپذیریم زیرا با پهلوی زبان شدن آنان امکان بروز این زبان نمی رود.

نکته دیگر آنکه نمونه ای از این زبان در هیچ جای ایران دیده نمی شود؟ این زبان کسروی به احتمال قوی همان تاتی می باشد که ایشان حتما دچار یک نوع ابهام شدید در این مورد شده است.

“لویی بازن” تورکولوگ برجسته فرانسوی می نویسد:اینکه گفته شود اقوام مهاجر بزور زبان ترکی را به مردم آذربایجان تحمیل کرده اند نادرست است و نمی تواند واقعیت داشته باشد.بلکه منطقی است گفته شود که با آمدن ترکان مهاجر ساکنان بومی تقویت شدند”

“روشن خیاوی” در مصاحبه ای که با مرحوم دکتر هشترودی انجام می دهد از او در مورد زبان آذری می پرسد ” مسئله زبان یک فرضیه علمی نیست که اگر به اثبات نرسد کنارش بگذارند…..اما زبانی که با انتشار رساله “آذری” کسروی بر زبانها افتاد داستان دیگری دارد… من فقط این را می دانم و خبر دارم که کسروی در اواخر عمرش از این نظر برگشته است و عده ای گفتند پشیمان شده است و برگشته است و در جایی نیز ثبت کرده است.”

اینها بخشی از نظرات اندیشمندان ترک در خصوص عقاید باطل کسروی بود که بدلیل کثرت، امکان درج نظرات سایر اساتید نبود اما همین کوتاه ،کافی است تا به واقعیتی پی ببریم که علیرغم اثبات آن هنوز هم به غلط در مجامع رسمی تکرار می گردد. اطلاق “زبان آذری” بجای “زبان ترکی” ظلمی است که کسروی و کسرویان بر ملت شریف آذربایجان روا داشتند و با کمال تاسف در رسانه های رسمی کشور بدون هیچگونه دلیلی سعی در القای گویش غلط آن دارند! اینجاست که جای خالی فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی احساس می گردد که اگر چنین نهاد فرهنگی وجود خارجی داشت یقینا اساتید زبان و ادبیات ترکی در آن نسبت به پاسداشت و زنده نگه داشتن واژگان اصیل ترکی تلاش می کردند و  از تحریف آن توسط نابخردان جلوگیری می نمودند.

حسن ختام مقاله را با شعری زیبا از پروفسور زهتابی به پایان می بریم:   

سو دئییب دیر منه اولده آنام، آب کی یوخ

یوخو اؤیره تدی اوشاقلیقدا منه، خواب کی یوخ

ایلک دفعه کی او چؤرک وئردی منه، نان دئمه دی

ازلیندن منه دوزدانه، نمکدان دئمه دی

آنام اختر دئمه ییب دیر منه اولدوز، دئییب او

سو دوناندا دئمه ییب یخ دی بالا، بوز دئییب او

قار دئییب، برف دئمه ییب ،دست دئمه ییب، ال دئییب او

منه هئچ واقت بیا سؤیله مه ییب، گل دئییب او

یاخشی خاطیرلاییرام یاز گونو آخشام چاغی لار

باخچانین گون چیخانیندا کی ایلیخ گون یاییلار

گل دئییردی داراییم باشینی ای نازلی بالام

گلمه سن گر باجینین آستادا زولفون دارارام

او  دئمزدی کی بیا شانه زنم بر سر تو

گر نیایی بزنم شانه سر خواهر تو

بلی داش یاغسادا گؤیدن سن او سان منده بویام

وار سنین باشقا آنان واردی منیم باشقا آنام

اؤزومه مخصوص اولان باشقا ائلیم واردی منیم

ائلیمه مخصوص اولان باشقا دیلیم واردی منیم

ایسته سن قارداش اولاق بیر یاشایاق بیرلیک ائده ک

وئره رک ال اله بوندان سورا بیر یولدا گئدک

اولا: اؤزگه کوله ک لر له گرک آخمایاسان

ثانیا: وارلیقیما  خالقیما خور باخمایاسان

یوخسا گر زور دئیه سن میللتیمی خوار ائده سن

گون گلر صفحه چؤنه ر مجبور اولارسان گئده سن.

ثبت جهانی سیمرغ پرنده افسانه ای تورکان آزربایجان...
ما را در سایت ثبت جهانی سیمرغ پرنده افسانه ای تورکان آزربایجان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : salariyan بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 0:37