مانقورد, درحقیقت به عنوان صفت جانشین موصوف به كسانی كه فاقد شعور ملی بوده و بطور كامل ازخود بیگانه گردیده اند اطلاق می شود. مانقورد, كسی است كه نسبت به ایل و تبار و قوم خویش بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قوم خود احساس نمی كند. او به راحتی زبان مادری خود و تعلقات فرهنگی واقعی خود را به دیده حقارت دیده و نگاه می كند و به فرهنگ غیر خودی به دیده احترام فوق العاده می نگرد و در این كار آنقدر پیش می رود كه حتی حاضر می شود طبق افسانه به دستور ارباب قلب مادر خود را نیز نشانه تیر كند و او را از پای درآورد بدون اینكه خم به ابرو بیاورد و یا متاثر گردد. بدین جهت مانقورت یك بی اصل و نسب كامل است كه بیشتر مشغول به كوبیدن مظاهر و منافع ملی و فرهنگی خود و ستایش از فرهنگ غیر خودی و حتی دشمن می باشد.
واژه "مان" در ترکی غیر از معنی مثل و مانند در ترکیب ترکمان (ترک مانند) و ائلمان (ائل مانند) معنی عیب و نقص را نیز در خود دارد و مان قورت درحقیقت مفهوم "گرگ ناقص" یا به بیان واضحتر "انسان ناقص" را درقاموس ترکان افاده میکند . با توجه با اینکه دراین قاموس بوز قورت بعنوان انسان کامل و اصیل است، لذا مان قورت بعنوان انسان ناقص تلقی میگردد. به عبارت دیگر مان قورت به معنی "گرگ ننگین" یا "انسان ننگین" است. این ننگ بیشتر گریبان گیر همان بوزقورتهاست که اسیر دشمن شده و بعد از شستشوی مغزی به ننگ ایل و تبار و جامعه و ایدئولوژی خود بدل میشوند. در شکل جدید مان قورتها در رسانههای گروهی وادار به مصاحبه برعلیه ایدئولوژی قبلی خویش میگردند .
افسانه مان قورت در مورد منشا و چگونگی مان قورت شدن بوز قورتها سیر مسخ آنان از گرگ کامل (انسان کامل) به گرگ ناقص (انسان ناقص) را به تفصیل چنین بیان میکند .
برچسب : نویسنده : salariyan بازدید : 221